خاطرات خنده دار اسفند ماه ۹۱
نوشته شده توسط : sajad

 .:: خاطرات خنده دار اسفند ماه ۹۱ ::.

دیشب مهمون داشتیم آبجی کوچیکم داشت چایی تعارف میکرد به زن عموی بابام که رسید،بهش گفت :الهی پیر شی.آبجیه منم که معنیه این حرفو نمیفهمید گفت الهی خودت بمیری،(تا نیم ساعتم رفت تو اتاقش گریه کرد)
icon neutral خاطرات خنده دار اسفند ماه 91

.:: خاطرات خنده دار اسفند ماه ۹۱ ::.

بعد مدت ها مامانم بهم اس داده سلام
منم در حد پراید خوشحال شدم و با یه ذوق خاصی نوشتم سلام مامانم خوبی
بعدش جواب فرستاده اشتباه اس دادم
هیچی دبگه من الان وسایلامو جمع کردم دارم میرم افق گفتین کدوم ایستگاه باید سوار شم؟؟؟

.:: خاطرات خنده دار اسفند ماه ۹۱ ::.

یه بار مارو بردن هسته مشاوره برای آشنایی با مشاور مشاوره و درس زندگی و……
خانومه اومد گفت آرزوهاتونو روی کاغذ لیست کنید.مام نوشتیم به …..(ای خدا)نوشت میخوام زن بگیرم این خانومه خوشش اومد شروع کرد پرسیدن . بعد یهو از من پرسید شما اگه بخوای بری زن بگیری خودت میری میگری و تنها؟من:پ ن پ بر بچز و میفرستم آپلود کنن لینکشو بیارن خودم دانلودش میکنم آقا خانومه ترش کرد منو انداخت بیرون. هرچیم گفتم بذا بیام تو گفت نه بی حیا تو منو دست انداختی….

.:: خاطرات خنده دار اسفند ماه ۹۱ ::.

من کلا صبح که میرم دانشکاه میخوابم حالا چه کلاس باشه چه امتحان.
امتحان داشتم ساعت ۸ دست به جزوه نزدم(البته نداشتم که بزنم)یه دختره پشت سرم بود منم تا برگه هارو دادن مثه بز هی دختررو نگاه میکردم اونم گفت بلد نیستی گفتم نه گفت اسم ننویس منم نامردی نکردم خوابیدم ییهو یه چی رفت پشتم نامردی نکردو با خودکار زد تو کمرم که برگرو بگیر منم گرفتمو اسممو نوشتم و رفتم اما قیافه دختره یادم نموند ازش تشکر کنم
حالا نمرم شده بود ۱۹ بالاترین نمره دانشگام بود خودم باورم نمیشه هنوز
منو نوزدهههههههههههههههههههه
اگه الان تو ۴جوک هستی کمال تشکرو ازت دارم خداییش قیافت یادم نموند تشکر کنم.
الانم یک کلاسی با نمرم میزارم میگم من نوزده دارم تو دانشگاه

.:: خاطرات خنده دار اسفند ماه ۹۱ ::.

برای اینکه صبح زود بیدار شم، زنگ هشدار گوشیم(بله گوشیم زنگ هشدار هم داره) رو روی ی ساعتی تنظیم میکنم.
وقتی گوشیم در ساعت مورد نظر زنگ زد، برای ۱۰ دقیقه بعدش تنظیم میکنم تا یکم بیشتر بخوابم.
و اینکار ۲ ،۳ بار تکرار میشه تا ب طور کامل بیدار شم.
آیا شما هم مثل منید.

.:: خاطرات خنده دار اسفند ماه ۹۱ ::.

این گودزیلاهای فامیل ما مخصوصا خواهرزاده ها و برادرزاده هام با تمام کارهاشون اون حرفشنویی که از من دارن اگه بیشتر از بابا مامانشون نباشه کمتر نیست
یعنی یه همچین شکارچی گودزیلایی هستم من
یه نمونش هم اینکه معمولا به کسی سلام نمیدن ولی منو که میبینن هم سلام میدن هم روی ماهم رو میبوسن
اگه بچه های خوبی بودید بهتون یاد میدم چه کار کنید

.:: خاطرات خنده دار اسفند ماه ۹۱ ::.

یه بار خواهرم می خواست پسر ۳سالشو(گودزیلاشو) تنبیه کنه دستشو میگیره میبره بیرون از خونه تو راه پله میگه:
بگو ببخشید تا نندازمت بیرون
ولی این گودزیلا زیر نمی ره، خلاصه هی اصرار و اصرار تا اینکه بالاخره گودزیلا میگه:
اسگل ببخشید
گودزیلا:))
خواهرم:((
ما بعد از شنیدن این خاطره icon smile خاطرات خنده دار اسفند ماه 91

.:: خاطرات خنده دار اسفند ماه ۹۱ ::.

عاغا یه داداش دارم،(چهار ساله!!!) بهش میگم بزرگ شدی چجوری میخوای
خرج زن و بچتو در بیاری؟!
در کمال نا باوری خیره شده تو چشام میگه:نگران نباش اون خودش پولداره،خونه هم هم داره!
ای خدااااااااااا!این دیوار بتونی عزیزم کجاست؟!!میخوامش!

.:: خاطرات خنده دار اسفند ماه ۹۱ ::.

امروز با لپتاپ کار میکردم که یه دفعه خاموش شد
هرچی دکمه پاورو زدم روشن نشد که نشد
ددددددددددددد لا مصب روشن شو دیگه
پیش خودم گفتم
وایییییی نکنه سوخته باشه
حالا یه لپ تاپ جدید چند تومان هست؟
۵ ۶ ملیونی باید باشه
پولشو از کجا بیارم؟
فکر کردمو فکر کردم
یه لحظه به فکرم رسید “کلیه”
اره کلیمو میفروشم
باهاش میتونم یه لپ تاپ نو بخرم
حتی یه پیانو
میتونم یه حساب بانکی با حد اقل پنج تا صفر جلو یه عدد بین ۵ تا ۹ حتی شایدم ششتا صفز جلوش
دماغمم میتونم عمل کنم
وای چی میشه یه دماغ قلمی کوچیک
حتی از شر این عینکهای لعنتی هم میتونم راحت شم تو فکر عمل چشمام بود
که
چشمام خورد به شارژره لپ تاپ انگاری کمی جلو بود
اره از تو لپ تاپ در امده بود
فشار دادم توی لپ تاپو دکمه پاورو گرفتم
روشن شدو تمام ارزوهای من خراب شد

.:: خاطرات خنده دار اسفند ماه ۹۱ ::.

دیدین لیوانو وقتی سرده توش آب گرم میریزیم ترک میخوره؟‌ آدم وقتی تو ۴جوک صفحه اصلی(یعنی همون که عاشقانه و جوک و … درهمه)رو می خونه، صورتش دقیقا هونجوری ترک میخوره
یه متن میخونی از تنهایی و بدبختی داره اشکت میاد،یهو مطلب بعدی ی 
جوک خنده داره
انقد ی خنده گریه شدم اینجا پوست صورتم چروک شده
اصلا فکرکنم واسه همینه برام خواستگار نمیاد
همش تقصیره توئه که دارم میترشم  
joke4u.ir/” title=”جوک فور یو” >جوک فور یو icon smile خاطرات خنده دار اسفند ماه 91

.:: خاطرات خنده دار اسفند ماه ۹۱ ::.

کیا تعداد افراد خانوادشون از یه ماشین بیشتره و همیشه واسه بیرون رفتن روی سر همدیگه می شینن؟
البته کسایی که پراید دارند قطعا جزء این افراد نیستند.

.:: خاطرات خنده دار اسفند ماه ۹۱ ::.

از طرف سایلار :
آقا یکی از فانتزیام اینه که :
برم سر کلاس استاد ریاضی … کلاسم پر از دانشجوهای ترم یک باشه .. دخترو پسر قاطی.. بعد استاد شروع کنه اسم تک تک بچه ها رو خوندن .. بعد به اسم من که میرسه بگه …. إإإ آقای رفیعی شما دیگه چرا اومدین سر کلاس .. شما سرور مایی .. استاد مایی.. نمره شمارو من جلو جلو ۲۰ رد کردم .. میتونید تشریف ببرید….منم به افق نگاه کنم و بگم نه استاد جام راحته .. بعد هی التماس کنه .. منم از جام بلند شم .. همه جا ساکت باشه .. صدای تق تق کفشام بیاد ..بزنم تو کوش استاد.. بعد برم به سمت افق ..
پسرا بگن کاش این رفیق ما بود .. دخترا بگن کاش این شوهر ما بود
// خب حالا میگین واسه چی زدم تو گوش استاد ؟؟ نه ؟ اونش دیگه به خودم مربوطه .. با استادم شوخی دارم ..
حالا قیافه کارلوس کی روش : (*_*)

.:: خاطرات خنده دار اسفند ماه ۹۱ ::.

روز بعد از ولنتاین رفته بودم کلـاس زبان
تیچرم از همه پرسید:برای ولنتاین از چه کسی هدیه چی گرفتین؟
نوبت من که شد هنوز می خواستم بگم دهنمُ باز کنم گفت:
تو بی خود می کنی تو این سن با کسی باشی! icon smile خاطرات خنده دار اسفند ماه 91
و از نفر بعد همین سوال رو پرسید…!
تا حالـا این جوری ضایع نشده بودم:(
جالب این جاست از یک پسر ِ ای که یک سال از من بزرگتر هس همین سوالُ پرسید و اونم جواب داد!!!
چرا تبعیض قائل میشی معلم گلم؟!!!
افسردگی مزمن گرفتم:((




:: موضوعات مرتبط: خاطرات خنده دار , ,
:: بازدید از این مطلب : 349
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : جمعه 10 خرداد 1392 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: